سایت در حال بارگذاری است ...

حقوق مالکیت معنوی تجارت، رشته حقوق

عنوان پروژه:  مقاله حقوق مالکیت معنوی تجارت، رشته حقوق

رشته: فقه و حقوق اسلامی،پروژه تحقيقاتي دوره كارشناسي

فرمت فایل: WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات: 87

مقدمه :
2- چاچوبهاي تحليلي
1-2- چاچوب مسير تكنولوژي
2-2- پيچيدگي توليد و چار چوب مقياس
3-2- چارچوب توانايي جذب
4-2- چارچوب انتقال تكنولوژي
3. تجربه كره
1-3- مرحله تكنولوژي بالغ ( تقليد مشابه ، مشابه سازي)
2-3- مرحله تكنولوژي مياني ( تقليد خلاق)
نقش انتقال تكنولوژي
استفاده از نيروي انساني
فعاليتهاي R&D خصوصي
تلاشهاي R&D دولتي
ياد داشت پاياني

1.مقدمه
حمايت از حقوق مالكيت معنوي يك موضوع مهم در مذاكرات تجاري چند حانبه مي باشد. مباحث فعلي در مورد حقوق مالكيت معنوي داراي دو وضعيت كاملاً متقاوت مي باشد. برخي افراد از حقوق مالكيت معنوي بعنوان يك ابزر اثر بخش براي پيشرفت تكنولوژي و بعنوان يك تسهيل كنند. براي انتقال تكنولوژي براي كشورهاي در حال توسعه حمايت مي كنند. برخي افراد ديگر يك ديد گاه كاملاً متفاوت دارند و حقوق مالكيت معنوي را بعنون تنها عامل دفاع كننده از منافع كشور هاي پيشرفته در نظر گيرند. براي مثال برخي از اقتصاد دانان اظهار مي كنند كه رژيم حقوق مالكيت معنوي  بين المللي فعلي قواعد جهاني بازيهاي بين المللي را به نفع كشورهاي توسعه يافته تغيير داده است و ايجاد منافع بلند مدت براي كشورهاي درحال توسعه بخصوص كشورهاي فقير از جاني جنبه هاي تجاري حقوق مالكيت معنوي   ( TRips) به نظر مي رسد كه بسيار پرهزينه و نامطمئن محقق مي شنود  ( word Bank 2001) علي رغم اين انتقادات احتراز TRips بر اين است كه « حمايت و تقويت حقوق مالكيت معنوي بايد به ارتقاي نوآوري تكنولوژيكي و انتقال  جذب تكنولوژي كمك نمايد و منافع متقابل  ايجاد كنندگان و استفاده از دانش تكنولوژيكي را طوري تامين نمايد كه به رخساره اقتصادي واجتماعي منجر شود.  TRips   .(Wipo, 1224) منعكس كنند منافع كشورهاي پيشرفته مي باشد. مخالفان TRips سئوالات اساسي در مورد نقش بالقوه حقوق مالكيت معنوي (TRips  ) در انتقال تكنولوژي و جريانهاي سرمايه به كشورهاي در حال توسعه دارند. براي نمونه، در گزارش اخير كميته TRips به خودي خود منجر به افزايش FDI نمي شود، يا اين حمايت انتقال  تكنولوژي يا نو آوري محلي را در كشورهاي در حال توسعه تشويق نمي كند. (  suns,  2000)  ولي برخي مطالعات اخير، پروژه uncTAD  -icsTD ( Maslus,2000, lall  and    Albaladejo.20041 ) بينش هاي جديدي در مورد رابطه بين IPRs و انتقال تكنولوژي به كشورهاي در حال توسعه ارائه مي كند. آنها دريافتند كه اثرات IPRs  بر انتقال تكنولوژي به كشورهاي در حال توسعه و نوآورن محلي كشورهاي در حال توسعه بر طبق سطح توسعه اقتصادي و ماهيت تكنولوژيكي فعاليتهاي اقتصادي متفاوت مي باشد.
چاچوبهاي تحليلي
1-2- چاچوب مسير تكنولوژي
اين چارچوب دو مسير تكنولوژيكي را – يكي در كشورهاي پيشرفته وديگري در كشورهاي در حال توسعه – بعنوان روشي براي تجزيه و تحليل شركتها در كشورهاي در حال توسعه اكتساب تكنولوژي خارجي  انباشت توانايي جذب خودشان در طول مسير تكنولوژي تجزيه و تحليل و منسجم مي نمايد ( kim,1997a)
مسير تكنولوژي ( Technological   trajectory) به جهت تكاملي پيشرفتهاي تكنولوژيكي كه در صنايع و بخش ها قابل مشاهده مي باشند مربوط مي شود. , utterback و Abernathy (1975) عنوان كردند كه صنايع و شركتها در كشورهاي پيشرفته در طول يكه مسير تكنولوژي كه متشكل از سه مرحله تغيير ( fiuid) انتقال  ( transition) و
خاصي  ( specific) مي باشد توسعه مي يابند. اين اصطلاحات انعطاف پذيري سيستم توليدي درگير را منعكس مي كند هر چند اين مراحل، به تكنولوژي نو ظهور تكنولوژي مياني ومراحل تكنولوژي بالغ مربوط مي شوند، در اين مقاله جديد بودن تكنولوژي محصول مورد نظر را منعكس مي كنند.
شركتها در يك تكنولوژي جديد يك الگوي متغير از نو آوري را نشان خواهند داد. نرخ نوآوري راديكالي محصول ( نسبت به تدريجي ) با لا است. تكنولوژي محصول جديد اغلب ناپخته، گران و نامطمئن است، ولي عملكرد آن طوري است كه برخي خواسته هاي بازار را بر آورد. مي سازد تغييرات محصول ناشي تغييرات بازار مي باشد، بنابراين سيستم توليد متغير باقي مي ماند و سازمان به يك ساختار منعطفي نياز دارد كه بطور سريع و اثر بخشي به تغييرات دربازار و تكنولوژي پاسخ دهد.    (Abernathy   and   utterback در اين مرحله، پيشگامان در كشورهاي پيشرفته از مزيت اولين ايجاد كننده در بازار بر مبناي نو آوري راديكالي محصول مطمئن هستند.
مرحله تكنولوژي مياني ( تقليد خلاق)
همانطور كه فرآيند صنعتي شدن نمايان مي شود و شركتهاي كره اي در قابليتهاي توليدي كپي برداري  (duplicative  imitation) محصولات كم هزينه و استاندارد ماهر مي شوند آنها نياز دارند تا تواناييهاي بومي شان را ارتقا دهند و براي مواجه با افزايش دستمزدهاي داخلي و تهديدهاي رقابتي نو ظهور در توليدات كاربر ( labaur-intensive) ناشي از كشورهاي در حال توسعه گروه دوم، محصولات با ارزش افزوده، بيشتر توليد نمايد. اين امر، شركتهاي كره اي را در دهه 1980 و ادار كرد كه استراتژيهاي خود را از تمركز تكنولوژيهاي بالغ كاربر، به تكنولوژيهاي مياني دانش محور تر در همه بخشها تغيير دهند. اين وضعيت در قسمت پايين شكل يك نشان داده شده است.

مطلب مفیدی برای شما بود ؟ پس به اشتراک بگذارید برای دوستانتان
درباره این مطلب نظر دهید !

محصولات مرتبط ...

محصولات زیرا حتما ببینید ...